محل تبلیغات شما

طنمهعیدانه

عیدی همنگرفتیم

درسته که مامان بابام گفتن قرارنیست عید دیدنی جایی بریم ، اما خونه پدر و مادر خودشونو که باید می رفتن. وقتیرسیدیم خونه مادر بزرگه مادریم ، دیدیم همه فامیل اونجا جمع شدن. ما سلامتی روزدوم عید بود دیگه. منم شیکمَمو صابون زدم که چقدر قراره از این و اون عیدی بگیرم.

همه نشسته بودن. مرد و زنهمینجوری گل می گفتن و گل می شنفتن ما بچه ها هم از ترس اینکه پدر و مادرموندعوامون نکنن، همینجوری سیخ زده بودیم کنارشون و گاهی یه لبخندی به هم می زدیم هربچه ای به هم سن و سالش می گفت: هی.بیا اینجا با هم حرف بزنیم.

طرف مقابل هم می گفت: نمیشه .تو بیا.

مثل اینکه پدر و مادر اونا هممثل پدر و مادر من بهشون سپرده بودن که از کنارشون جم نخورن.

خلاصه چند دقیقه ای همینطوریگذشت که یهو بابا بزرگم گفت:خب حالا بچه ها بیان عیدی شونو.

شوهر خاله ام که آدم خسیسی بودبه شدت احساس خطر کرد و برای اینکه یه وقت اونم مجبور نباشه عیدی بده وسط حرف بابابزرگم پرید و اینجوری شروع به صحبت کرد که: آقاجون .حرفت یادت نره.بذار من یهچیزیو بگم.دیدی اوضاع اقتصادی مردم چقدر بد شده.همه واسه خودشون بدهی بالاآوردن.هر کسی یه جوری بدهکاره و کلی قرض و قوله داره.تو این اوضاع واقعا خریتهکه آدم بخواد وقتی عید میشه عیدی هم بده.

بابا بزرگم که داشت پولو آمادهمی کرد که به ما بده با شنیدن این حرف مردد شد و پولا رو برگردوند تو جیبش و گفت:درسته.درسته.

من و همه بچه های فامیل بانگاهی که کینه ازش می چکید به شوهر خاله ام خیره شده بودیم ، بقیه رو نمی دونم امامن داشتم تو دلم کلی فحش بارش می کردم.دِ آخه مگه از جیب اون داشت می داد.

از اونجایی که من گوشای تیزیدارم ، شنیدم که خاله ام آروم در گوش شوهر خاله ام گفت : حداقل می ذاشتی دخترمونعیدیشو بگیره بعد می گفتی.

شوهر خاله ام آهسته گفت: بله. دخترمون یه چوب عیدی می گرفت اما من باید بیست چوب می دادم.نیگا کن ببین چندتا بچه اینجا هست

بله اون روز همه از عیدی دادنقصر در رفتن، باورتون نمیشه اما بابام از اون ایده گرفت و وقتی رفت خونه مادر خودشجلو فامیل همین حرفا رو زد اونجا هم چیزی به نام نماسید اما من تا آخر عمر اینکینه رو نسبت به شوهر خاله ام خواهم داشت.

 

چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم

نویسندگی (طبق نظرات خوانندگان)

طنز اندر کاخ همایونی (مولانای بی خدا)

هم ,عیدی ,ام ,بچه ,شوهر ,مادر ,خاله ام ,شوهر خاله ,پدر و ,اما من ,بابا بزرگم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش کسب درآمد از اینترنت کاملاً واقعی Carrie's page پسر طلایی ساعت مچی پیراهن لباس رکابی دستبند پرسپولیس استقلال بارسلونا رئال2020 هاست - طراحی سایت دنیای حشرات David's blog خندوانه ( رمان ، اخبار ، فیلم ، موزیک ، sms ، جوک و .... ) ایران026 Liza's page