محل تبلیغات شما

ماجراهایسامی

اینقسمت

(جوکهای سر کلاسِ من)

این بار سر کلاس طنز نویسی معلم خیلی ازم خوششاومد، نمی دونم معلم ما خیلی خوش خنده بود یا جوک های من خیلی خنده دار بودن.

مثلاً وقتی آقای معلم پرسید: بچه ها. به نظرتونخنده چیه ؟

من گفتم: خنده آن است که بر هر درد بی درماندواست. پس بخند و بخور تو نون ماست.

کلاس رفت رو هوا ؛ همه قش کرده بودن ازخنده . آقایمعلم که بیشتر از همه می خندید.البته خودم فکر نمی کردم خیلی خنده دار باشه. یامثلاً وقتی معلم گفت: به نظرتون برای جوک گفتن چقدر زمان لازمه من گفتم: یهثانیه. (جوک).

بازم خندیدن. راستی این معلممونه . یادم رفت که بگمیه خورده قدش کوتاهه.تو داستان هام هم نتنها کلی جوک چپونده بودم ؛ اونم دربارهمعین و همینطور که در تصویر می بینید حسابی ازم شاکیه.

البته معلم با وجود اینکه خوشش اومده بود بازم ، گفت:مسخره کردن دیگران کار درستی نیست. مگر اینکه قبلش اول خودتو مسخره کرده باشی. وقتی با خودت شوخی کنی و از خودت جوک بسازی دیگه کسی از اینکه باهاش جوک بسازی ناراحت نمیشه . هرچند این مورد هماستثنا داره.

خلاصه وقتی کلاس تموم شد معین با مشت های مثل پرکاهش حسابمو رسید و یه بادمجون پای چشمم کاشت.

وقتی دیدم از جوک هام تو کلاس طنز نویسی استقبالمیشه تصمیم گرفتم سر کلاس های مدرسه هم جوک بگم . درسته که از خنده های بچه فهمیدمکه از جوک هام استقبال میشه ؛ اما از جریمه ای که معلم بهم داد فهمیدم که جوکتعریف کردن ومزه پرونی بیش از حد تو کلاس کار درستی نیست.

چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم

نویسندگی (طبق نظرات خوانندگان)

طنز اندر کاخ همایونی (مولانای بی خدا)

جوک ,معلم ,کلاس ,خنده ,های ,سر ,جوک های ,کار درستی ,به نظرتون ,که از ,درستی نیست

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یین یانگ ؛ مرجع دانلود اپلیکشن و بازی اندروید segerleocer Katrina's page من و قلم افق درخشان leitreetsorgjunk قـــلــــم isewinspid وای وی بلاگ ...