محل تبلیغات شما

طنمه عیدانه

جاده های شمال محاله یادم بره

جاده های شمال محاله یادم بره.

اون همه کشت و کشتار محاله یادمبره‌

می دونی الان کجایم؟ می دونیتوی چه حالم؟

تو ترافیکه شمالم ، تو ترافیکهشمالم

بله تو جاده شمال بودیم . سر برمی گردوندیم یه تصادف می دیدیم. اگه پیاده می رفتیم زودتر می رسیدیم ، چون همه اشتو ترافیک بودیم.

قبل از اینکه تو ترافیک گیر کنیمدعا می کردم کاش بابام آروم تر رانندگی کنه تا بهتر بتونم طبیعت رو ببینم . خداوکیلی فکر نمی کردم خدا به این سرعت دعای منو رو بر آورده کنه. این ترافیک باعث شدهبود سانتیمتر به سانتیمتر طبیعت رو با دقت تموم ببینم و حالمم ازش بهم بخوره. روبه خدا گفتم: خدایا ‌. به خدا من اونقدرام که فکر می کنی بچه خوبی نیستم.نمیشهاین دعا رو رد کنی و بیشتر از این مستجابش نکنی.

باور نکردنیش ایجاد بود که بهمحض اینکه اینو گفتم ترافیک برطرف شد و راحت رفتیم.

فکر کنم خدا می خواست بگه: خودممی دونم که بچه خوبی نیستی . فقط دلم می خواست به غلط کردن بیوفتی.

 

چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم

نویسندگی (طبق نظرات خوانندگان)

طنز اندر کاخ همایونی (مولانای بی خدا)

خدا ,رو ,تو ,یادم ,محاله ,شمال ,محاله یادم ,شمال محاله ,های شمال ,طبیعت رو ,بچه خوبی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

gassabetze lafsettrafba penhabiri خدا نمایندگی لوئی پاستور فروش محصولات دیجی کالا پارس 09035059158 Cathy's game تست خودهیپنوتیزمی ،خودشناسی،روانشناسی فروشگاه اینترنتی نگین کالا خانه خدا در سال 1269 هجری شمشی